جدول جو
جدول جو

معنی هفت اختان - جستجوی لغت در جدول جو

هفت اختان
(هََ اُ)
کنایه از هفت کوکب است که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد و قمر باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هفت اختان
هفت خواهران هور ماه بهرام ناهید کیوان برجیس تیر
تصویری از هفت اختان
تصویر هفت اختان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هفت ارکان
تصویر هفت ارکان
هفت اندام، هفت عضو بدن انسان، شامل سر، سینه، شکم، دو دست و دو پا، هفت ارکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت خان
تصویر هفت خان
کاری مهم و دشوار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ اَ / اُو)
هفت تن. مردان علوی. (یادداشت مؤلف). رجوع به هفت تنان شود
لغت نامه دهخدا
(هََ اَلْ)
کنایه از طعامهای گوناگون و رنگارنگ است، و طعامی را نیز گویند که از آسمان به جهت عیسی علیه السلام نازل شد، و آن نان و نمک و ماهی و سرکه و عسل و روغن و تره بوده است. (از برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ اَ تَ)
هفت اختر. هفت سیاره. هفت کوکب:
گشایندۀ راز هفت اختران
ولایت خداوند هشتم قران.
نظامی.
شمسۀ نه مسند هفت اختران
ختم رسل، خاتم پیغمبران.
نظامی.
رجوع به هفت اختر شود
لغت نامه دهخدا
(هََ نِ)
دهی است از بخش اردکان شهرستان شیرازکه 166 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ اَ تَ)
قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل. سیارات سبع. نام فارسی آنها این است: ماه، تیر، ناهید، خورشید یا مهر، بهرام، برجیس وکیوان. (یادداشت مؤلف). به اعتقاد قدما جای این سبعۀ سیاره به ترتیب در هفت فلک یا هفت آسمان است: ماه در فلک اول، تیر در فلک دوم، ناهید در فلک سوم، مهردر فلک چهارم، بهرام در فلک پنجم، برجیس در فلک ششم، کیوان در فلک هفتم. (از غیاث اللغات) :
تا براین هفت فلک سیر کند هفت اختر
همچنین هفت پدیدار کند هفت اورنگ.
فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 206).
نهاد عالم و ترکیب چرخ و هفت اختر
شد آفریده به ترتیب از این چهار گهر.
ناصرخسرو.
وین هفت گوهران گدازان را
سقراط بازبست به هفت اختر.
ناصرخسرو.
روزی دهان پنج حواس و چهارطبع
خوالیگران نه فلک و هفت اخترند.
ناصرخسرو.
ای دشمن تو بمانده اندر ششدر
زیر قدمت باد سر هفت اختر.
مسعودسعد.
خرد فراوان داری همی چرا نالی
از این دوازده برج نگون و هفت اختر؟
مسعودسعد.
یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه
شش روز و هفت اختر، نه قصر و هشت منظر.
خاقانی.
به پرگار هفت آسمان بلند
به فهرست هفت اخترارجمند.
نظامی.
برکشیده بر این صفت یکسر
هفت گنبد به طبع هفت اختر.
نظامی.
بود هفت اختر و دوازده برج
پیش او سرگشاده درج به درج.
نظامی.
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ)
کنایه از هفت کوکب است که سبعۀ سیاره باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کنایت از هفت کوکب است که سبعۀ سیاره باشد. (برهان) :
هفت خاتون را در این خرگاه سبز
داه این درگاه والا دیده ام.
خاقانی.
رجوع به هفت اختر، هفت اختران و هفت ستاره شود
لغت نامه دهخدا
(هََ اَیْ /اِی)
کنایه از هفت آسمان است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت اخبار
تصویر هفت اخبار
هفت تن اند ازجمله سیصدوپنجاه وشس مردان غیب (رجال الغیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت ارکان
تصویر هفت ارکان
هفت اعضا: (زین گونه گذشت سالیان برهفت کاندرتعب است هفت ارکانم) (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت رنگ گواژ خوان رنگانگ، هفت رنگ: کرمز نارنجی زرد سبز آبی نیلی بنفش، هفت خوراک آسمانی: نان نمک ماهی سرکه انگبین روغن تره یا سبزی، هفت اختر هفت رنگ اصلی، طعامی که گویند ازآسمان به جهت عیسی علیه السلام نازل شد شامل نان نمک ماهی سرکه عسل روغن وتره، طعامهای گوناگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت خاتون
تصویر هفت خاتون
هفت بانو هفت اختر به گواژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت الوان
تصویر هفت الوان
((~. اَ))
هفت رنگ اصلی، طعامی که گویند از آسمان به جهت عیسی (ع) نازل شد، شامل، نان، نمک، ماهی، سرکه، عسل، روغن، تره، کنایه از طعام های گوناگون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت ایوان
تصویر هفت ایوان
((~. اِ))
کنایه از هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین
((~. خا))
هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود، هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسب، کنایه از دشواری های سخت و زیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت اختر
تصویر هفت اختر
((~. اَ تَ))
هفت برادران، صورت فلکی خرس بزرگ
فرهنگ فارسی معین
نام چهار قله ی بسیار بلند در کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی