کنایه از طعامهای گوناگون و رنگارنگ است، و طعامی را نیز گویند که از آسمان به جهت عیسی علیه السلام نازل شد، و آن نان و نمک و ماهی و سرکه و عسل و روغن و تره بوده است. (از برهان)
کنایه از طعامهای گوناگون و رنگارنگ است، و طعامی را نیز گویند که از آسمان به جهت عیسی علیه السلام نازل شد، و آن نان و نمک و ماهی و سرکه و عسل و روغن و تره بوده است. (از برهان)
قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل. سیارات سبع. نام فارسی آنها این است: ماه، تیر، ناهید، خورشید یا مهر، بهرام، برجیس وکیوان. (یادداشت مؤلف). به اعتقاد قدما جای این سبعۀ سیاره به ترتیب در هفت فلک یا هفت آسمان است: ماه در فلک اول، تیر در فلک دوم، ناهید در فلک سوم، مهردر فلک چهارم، بهرام در فلک پنجم، برجیس در فلک ششم، کیوان در فلک هفتم. (از غیاث اللغات) : تا براین هفت فلک سیر کند هفت اختر همچنین هفت پدیدار کند هفت اورنگ. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 206). نهاد عالم و ترکیب چرخ و هفت اختر شد آفریده به ترتیب از این چهار گهر. ناصرخسرو. وین هفت گوهران گدازان را سقراط بازبست به هفت اختر. ناصرخسرو. روزی دهان پنج حواس و چهارطبع خوالیگران نه فلک و هفت اخترند. ناصرخسرو. ای دشمن تو بمانده اندر ششدر زیر قدمت باد سر هفت اختر. مسعودسعد. خرد فراوان داری همی چرا نالی از این دوازده برج نگون و هفت اختر؟ مسعودسعد. یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه شش روز و هفت اختر، نه قصر و هشت منظر. خاقانی. به پرگار هفت آسمان بلند به فهرست هفت اخترارجمند. نظامی. برکشیده بر این صفت یکسر هفت گنبد به طبع هفت اختر. نظامی. بود هفت اختر و دوازده برج پیش او سرگشاده درج به درج. نظامی. خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی. حافظ
قمر و عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل. سیارات سبع. نام فارسی آنها این است: ماه، تیر، ناهید، خورشید یا مهر، بهرام، برجیس وکیوان. (یادداشت مؤلف). به اعتقاد قدما جای این سبعۀ سیاره به ترتیب در هفت فلک یا هفت آسمان است: ماه در فلک اول، تیر در فلک دوم، ناهید در فلک سوم، مهردر فلک چهارم، بهرام در فلک پنجم، برجیس در فلک ششم، کیوان در فلک هفتم. (از غیاث اللغات) : تا براین هفت فلک سیر کند هفت اختر همچنین هفت پدیدار کند هفت اورنگ. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 206). نهاد عالم و ترکیب چرخ و هفت اختر شد آفریده به ترتیب از این چهار گهر. ناصرخسرو. وین هفت گوهران گدازان را سقراط بازبست به هفت اختر. ناصرخسرو. روزی دهان پنج حواس و چهارطبع خوالیگران نه فلک و هفت اخترند. ناصرخسرو. ای دشمن تو بمانده اندر ششدر زیر قدمت باد سر هفت اختر. مسعودسعد. خرد فراوان داری همی چرا نالی از این دوازده برج نگون و هفت اختر؟ مسعودسعد. یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه شش روز و هفت اختر، نه قصر و هشت منظر. خاقانی. به پرگار هفت آسمان بلند به فهرست هفت اخترارجمند. نظامی. برکشیده بر این صفت یکسر هفت گنبد به طبع هفت اختر. نظامی. بود هفت اختر و دوازده برج پیش او سرگشاده درج به درج. نظامی. خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی. حافظ
کنایت از هفت کوکب است که سبعۀ سیاره باشد. (برهان) : هفت خاتون را در این خرگاه سبز داه این درگاه والا دیده ام. خاقانی. رجوع به هفت اختر، هفت اختران و هفت ستاره شود
کنایت از هفت کوکب است که سبعۀ سیاره باشد. (برهان) : هفت خاتون را در این خرگاه سبز داه این درگاه والا دیده ام. خاقانی. رجوع به هفت اختر، هفت اختران و هفت ستاره شود
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود، هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسب، کنایه از دشواری های سخت و زیاد
هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود، هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسب، کنایه از دشواری های سخت و زیاد